top of page

قصه های سورگوت (قسمت اول)

  • فرهاد سعیدی
  • Dec 30, 2020
  • 2 min read

اواخر سالهای 1990 در يک پروژۀ ساختمانی در شهر سورگوت سيبری برنده شدیم و بر آن شديم که برای کارهای پايانی و ظريفکاری از کارگران ايرانی بهره گيريم تا بتوانيم ساختمانی با شيوۀ ايرانی و هنرهای ظريف گچ بری و سنگکاری و غيره به يادگار تحويل دهيم.

ايدۀ خوبی بود، اما مشکلات فراوانی تا اولين گام آن بر سر راهمان بود.

برای عملی ساختن اين نظريه، می بايست برای کارگران ايرانی اجازۀ کار مي گرفتيم که موانع قانونی بسيار داشت، اما نهايتن به لطف مسئولين روس، اجازۀ اشتغال 120 کارگر ايرانی را گرفتيم.

حال می بايست در ايران کارگران در رشته های مربوطه را آزموده و استخدام مي کرديم. بدينسان نخست يک سرکارگر که يکی از دوستان می شناخت را استخدام کرديم که او هم در جمع آوری کارگران کمک کند، زيرا وقت نمی بايست تلف می شد.

با زحمات بسيار 120 کارگر از آزمون پيروز برآمدند و استخدام شدند.

اندازۀ کفش و اندامشان برای تهيۀ کفش، پوتين کار، لباس کار، کلاه کار، لباس وقت آزاد، کلاه و کاپشن فرم و رنگ شرکت تدارک شد.

بيمۀ بهداشت کامل تدارک کرديم.

يک خوابگاه دولتی را اجاره و برابر با رفاه ايرانی ها تجهيز کرديم، لوازم شخصی از قبيل پتو ملحفه، بالش و ... برای هر نفر دو دست تهيه کرديم که هرهفته تعويض و شسته ميشدند.

با بهترين کافۀ شهر قرارداد بستيم برای صبحانه (يک بسته 50 گرمی کره، يک بسته پنير نرم، يک بسته مربا، دو عدد تخم مرغ، چای، نان و شکر فراوان روی ميزها) نهار خوراکهای متنوع ايرانی، عصرانه (چای و بيسکوئيت در محل کار) شام خوراکهای متنوع ايرانی.

با يک شرکت ترابری برای رفت و آمد از خوابگاه به محل کار و رستوران قرارداد بستيم.

فصل گردشگری در حال آغاز بود و بليط تهران مسکو برای ده نفر يکجا هم ممکن نبود و ما 120 جای مسافر مي خواستيم و اين شد مصيبت کبری که به هرشکل بدينصورت حل کرديم که نيمی از کارگران یا يک پرواز بروند و نيم دگر با پرواز بعدی و با چه لطايف الحيلی توانستيم پرواز داخلی مسکو سورگوت که طولانی تر از پرواز تهران مسکو بود را هم هماهنگ کنيم.

دو سه روز مانده به اولين پرواز، مشکلات امنيتی پيدا شد و ورود کارگران را ممنوع ساخت که با کوشش بسيار و همکاری چند تن از مقامات روس و ضمانتهای شخصی من رفع شد.

مي توان گفت که چون اين پروژه اولينی بود که با کارگران ايرانی بگونۀ رسمی اجراء مي شد، در گوشه ای از گسترش روابط اقتصادی و دوستی دو کشور جای گرفته بود.

ناگفته نماند که آنچه را گفتم، يک از دهِ مشکلات نبود، که با ايمان، اراده و پشت کار انجام شد.

بالاخره کارگران آمدند، کمبود وقت تا تحويل پروژه به آنها تفهيم شد و مشغول کار شدند.

بغير از کارگران ايرانی، کارگرانی از کشورهای CIS که تعدادشان از ايرانيها بيشتر بود هم در اين پروژه کار مي کردند.

ادامه دارد...

コメント


©Farhad Saidi 2021

  • Facebook
bottom of page