کهنسالی
- فرهاد سعیدی
- Apr 1, 2021
- 1 min read
Updated: Sep 20, 2021
کهنسالی چنان پيچيده تخمم که گوئی گاو نر در زير شخمم
من از دوران خوش چيزی ندانم وليکن ناخوشی باشد به تخمم
چرا بايد بگويم سرّ مردم که اسرار جهان در دل نهفتم
هرآن شرط بلاغست ای گرامی برای راحت جان تو گفتم
سگان پاسبانان پاچه ام را بگيرندی که گوئی گوشت لخمم
چرا از من گريزد دلبر من مگر پيچيده هرجا بوی زهمم
جهان هيچست و هم با پيچ بسيار ولی مانم درآن با طاق و جفتم
منم فرهاد که کوه بيستون را نه با تيشه که با چامه بسفتم
24/01/2020
Comments