پنجاه و هفت

ما بشوريديم در پنجاه و هفت تا بگيريم از شهان هم تاج و نفت

نفت حاصل شد ولی ملا بخورد فر شاهی هم زما رنجيد و رفت

آن کرامت چونکه ملا خور شدی حاليا مانديم هان بی شاه و نفت

هر کسی تاجش به عمامه دهد می شود در بند اين بلوای زفت

مکر ملا ميوۀ گنديده را داد بر ما و گرفت آن ميوه شفت

اين زمان بنشسته ايم بر گور خويش وای ازين ملا و از آن مکر حفت1

حق چنين بودی که خلق ناسپاس ذله گردد زين حقارت ها که رفت

زآنکه ملايان سپوزيدند سخت مانده ايم در زيرشان چون گاو ژفت2

ژنده پوشانيم به لطف انقلاب برده ملا آن ردای سيم بفت

هرچه گويم ناتوان آيد سخن زآنچه بر ما رفت در پنجاه و هفت

کار ما آسان نخواهد بود هان راست بايد کردن اين اندام جفت3

02/02/2023

1. حفت = هزارتو

2. ژفت = لاغر

3. جَـفت = خميده