top of page

ورود به اتحاد جماهير شوروی - هتل

  • فرهاد سعیدی
  • Mar 7, 2021
  • 3 min read


اين داستان حدود سی سال کار و زندگی من در اتحاد شوروی و پسان روسيه را رقم می زند! سال 1988 با پرواز آئروفلوت فرانکفورت - مسکو به اتحاد جماهير شوروی وارد شدم، شريکم هم يک ساعت پيش از تهران وارد شده بود. پس از تحويل گرفتن چمدانها و گذراندن مراحل گذرنامه، به سالن فرودگاه رسيديم که در آنجا قرار بود يک شريک خارجی منتظرمان باشد، اما کسی را نديديم. به اطلاعات فرودگاه مراجعه کرديم تا او را نزد ما بخوانند، اما بعد از مدتی که فهمانديم چه ميخواهيم هم هيچ کاری برای ما نکردند. به ايستگاه تاکسی رفتيم، تا به هتل برويم! راننده پس از اينکه فهميد ما روبل نداريم، تقريبن داشت ما را ميان برف خيس محوطه فرودگاه پياده ميکرد، اما چون با اعتراض محکم من روبرو شد، راهی پيشنهاد کرد و آن اينکه از کيوسکی که با ارز کالا می فروخت، يک باکس سيگار خارجی بخريم و به او بدهيم و ما هم چنين کرديم و بالاخره به هتل رسيديم. اين هتل بين المللی هيچ شباهتی به هتل در آن مقياس که من ميشناختم نداشت و مسافرخانه ای قديمی اما بزرگ را می مانست! پس از کمی استراحت، گرسنگی به سراغمان آمد و به قصد خوردن شام به رستوران هتل رفتيم. پس از صرف شام، به رسم هتل های غرب، کليد اطاقمان را نشان داديم تا پول شام را به حسابمان بگذارند، اما اين عمل برای گارسون رستوران هتل ناشناخته و سنگين آمد و به ما فهماند که خودمان بايد بپردازيم، ارز خارجی داديم اما نپذيرفت! من عصبانی شدم و گفتم من ميروم به اطاقم. گارسون رئيسش را صدا زد که چند کلمه ای انگليسی می دانست و توانست به ما بفهماند که پرداخت فقط با روبل ممکن است! گفتم ندارم، امروز وارد شده ام و پول عوض نکرده ام. رئيس ما را به همراه يک محافظ به ديسکوتکی در گوشۀ تاريکی از هتل فرستاد و آنجا پس از تحمل بوی سيگار و موزيک نامانوسِ بلند، مقداری دلار برای شام و از روی احتياط مبلغی هم برای فردا، با نرخ پائين بانکی، يعنی هر روبل دو دلار، تعويض کرديم. فردای آن روز ديديم که نرخ رسمی هر دلار حدود 65 کوپک است و دلال های آزاد (قاچاق) هر دلار را حدود 12 روبل و بيشتر (تقريبن 20 برابر) هم خرد می کنند! اندکی پسان نرخ رسمی هر دلار برای توريستها شش و نيم روبل اعلام شد که هنگام مراجعت، در فرودگاه هرچه روبل همراه بود را می شد با همان نرخ به دلار تبديل کرد! شنيدم که بازرگان های شرقی ارزی که به همراه می آوردند را در فرودگاه اظهار می کردند و روبلی که برای هزينه هاشان لازم داشتند را در بازار آزاد هر دلار12 روبل و بيشتر خرد می کردند و در مراجعت هرچه روبل داشتند را در فرودگاه به نرخ دولتی به دلار تبديل می کردند، بدينسان نه تنها هزينه هاشان در می آمد، بلکه سود خوبی هم می کردند! همين ها به هنگام ورود مقداری طلای بدل با خود می آوردند و در گمرک برايش اظهارنامه پر می کردند، سپس طلای واقعی که در شوروی ارزانتر از همه جا بود را می خريدند و بهنگام خروج به همراه اظهارنامه به مامورين نشان می دادند و از اين راه نيز سود خوبی میبردند! ما هتل را بوسيله ی سازمان توريستی شوروی "اينتوريست" رزرو کرده بوديم و برای هرشب يک اطاق دو نفره، حدود سيصد دلار می پرداختيم! چند روزی نگذشته بود که از بازرگان های شرقی آموختيم که با ترفندهائی ساده و پرداخت به روبل، قيمت هتل را می توان تا يک پانزدهم آنچه ما می پرداختيم، پائين آورد. نرخ تاکسی از فرودگاه را هم گران پرداخته بوديم، يعنی بجای ده بسته سيگار بايد يک يا دو بسته می داديم.

هنوز يک هفته نگذشته بود و من حدود ده درس برای حضور و زندگی در اتحاد شوروی فرا گرفته بودم.

البته برای کسب و کار، آنهم در سطحی که هدف من بود، بسيار نکات می بايست می آموختم که بررسی و زمان بسيار طلب می کرد.


ادامه دارد...

Comentários


©Farhad Saidi 2021

  • Facebook
bottom of page