top of page

مرا از من بپرس ای جان
که ميدانم که هستم من
منه بر من بها زآنرو
که خود دانم چه ارزم من
نوشته ها و سروده های
فرهاد سعیدی
Search


قصۀ آن دهاتی فقير
اين داستان به سال 2007 بر می گردد که در ديداری با دوستان در ايران، هر يک از مشکلات مالی کشور و خسارتهای اجتمائی و انسانی آن سخن می گفت
فرهاد سعیدی
Sep 6, 20211 min read
26 views
0 comments


بمب آژیر هایده
سالها بود که تفاهم نامۀ تاسیس شعبۀ بانک ملی ایران در مسکو بین بانکهای مرکزی دو کشور امضاء شده بود، اما اجرای طرح بی حرکت مانده بود
فرهاد سعیدی
Sep 3, 20213 min read
16 views
0 comments


از جهنم موجود تا بهشت موعود
گرچه دوزخ نه جای انسانست/ مسکن ديو و دد و شيطانست/ می گذشت روزگاربه کم يا بيش / کارمان لنگ و اندکی در پيش
فرهاد سعیدی
Aug 23, 20211 min read
18 views
0 comments


تو رئیسی
بر ما رقم مرگ نويسی تو رئيسی؟ /اهريمنی ای زادۀ شيطان، تو رئيسی؟ /از مکر تو سوزند خلائق به دل آب /افتاده به دامند درآن دلق و به پيسی
فرهاد سعیدی
Aug 19, 20211 min read
22 views
0 comments


که بودیم، که شدیم، که هستیم و که خواهیم بود؟
در کودکی یار دبستانی، در نوجوانی همشاگردی دبیرستانی، در جوانی هم دورۀ دانشگاهی و در سربازی همقطار ارتشی یکدیگر بودیم و تفاوتی بینمان محسوس
فرهاد سعیدی
Aug 15, 20217 min read
23 views
0 comments


تا آدمی
روزی که دانستم که من / شمعم ميان انجمن / بيگانه از خود گشتمی / آشفته شد احوال من
فرهاد سعیدی
Jul 18, 20211 min read
17 views
0 comments


"کش رفتن" ها در دوران شوروی
در زمان شوروی هر کس که دستش می رسيد، اموال موسسه ای که در آن کار ميکرد را می دزديد، اگر اين چيز برايش کارآئی نداشت نیز فرصت را از دست نمیداد
فرهاد سعیدی
Jun 3, 20212 min read
20 views
0 comments


زندگی در کامونالکا
انقلاب سوسياليستی روسيه بر اين باور بود که آنچه که هست مال همه است، بدون اينکه از چگونگی بخش کردن موجودی کشور بين مردم آگاهی داشته باشد.
فرهاد سعیدی
May 20, 20212 min read
62 views
0 comments


دریانوشی در شوروی
در زمان شوروی گرچه ادعا می شد که همۀ مردم با هم برابرند، اما بعضی به واقع بيشتر برابر بودند
فرهاد سعیدی
May 5, 20214 min read
17 views
0 comments


خاطرات شوروی: سفر به ايروان
يک قرارداد سنگين با ارمنستان داشتيم که به دلايلی نا معلوم از سوی طرف مقابل از حالت جدی خارج می شد و باز با جديت دنبال می شد.
فرهاد سعیدی
Apr 27, 20215 min read
30 views
0 comments


بابولیا نينا
نينا پيرزنی اصيل، با چشمانی برنگ آبی کم نظير و زيبا، اهل کراسنودار در جنوب روسيه ميباشد که او را در جوانی بخاطر چشمان آبیرنگ خاصش بانوی چ
فرهاد سعیدی
Apr 25, 20218 min read
22 views
0 comments


سفر به باکو و گير افتادن در شرايط انقلابی و حکومت نظامی
گمانم ژانويه 1990 بود که برای انجام کار به باکو رفته بودم و چون کارهای بسياری در پيش داشتم بنا داشتم يک هفته تا ده روز آنجا بمانم.
فرهاد سعیدی
Apr 18, 20217 min read
13 views
0 comments


خاطرات و يادداشتهای شوروی - رمزگذاری
حضور و فعاليت من در اتحاد جماهير شوروی درهای جهانی بسيار متفاوتی را برويم گشود که هنوز هم برايم افسانه يا رؤيائی را می ماند
فرهاد سعیدی
Apr 17, 20212 min read
11 views
0 comments


کالسکۀ بدون اسب
روزی محمد علی (عموی من) در قهوه خانه ای در اصفهان از بازرگانی خوشنام شنيده بود که در مسکو ارابه هائی ديده که بدون اسب حرکت ميکنند.
فرهاد سعیدی
Apr 15, 20214 min read
22 views
0 comments


ظلم و ستم
دلشادم از هر آنچه که بگذشت و بگذرد / زآنرو که هرچه بُد شد و اين نيز بگذرد
فرهاد سعیدی
Apr 14, 20211 min read
8 views
0 comments
bottom of page